انگار کسی سیگارش را میان سرنوشت ما خاموش کرده است...
درباره من
سلام دوستان گل من...
فاطیما هستم. متولد بیست آذر شصت وسه...پائیزی و گاهی پائیزی ترین. دنیای خیالی قشنگی دارم اونقدر قشنگ که تو خوابم نمی بینم!!! و بیداری بی شک بدترین درده وقتی هر لحظه اش باورت می شه که باید از سهم خودت بگذری! این منم و این خوابم و این بیداریم و شاید همینه تموم زندگیم...
ادامه...
سلام دوستای گلم ممنونم از همه تون-از این به بعد اولین کامنت از نویسنده وبلاگ-فاطیمای پائیزی تویی که دیروز ساعتی تمام نگاهت را خرج دیدن من کردی...با آنکه نمی شناختی ام. نمی دانستی کیم؟ حتی اسمم چیست؟؟؟ آشکارا نگاهم می کردی اما دزدکی! طوری که من بفهمم اما کسی نفهمد...دوست داشتنی بودی و بی شک دوستان زیادی داری!!! وقتی مودبانه سرت را پایین انداختی و غرورت را برای لحظه ای از یاد بردی و خواهش کردی شماره ام را بدهم یا شماره ات را بگیرم همان لحظه تمام شدی و تمام شدم... نه شماره ات را گرفتم و نه شماره ام را...و نه آدرس وبلاگم... و نه حتی ایمیلم را ندادم نمی دانی چرا اما می دانم چون ترسیدم نکند "نامرد" دیگری بسازم و بار دیگر ببازم! می دانم حساب تمام "مردهای" دنیا از هم جداست اما "فاطیما" همانی ست که از یک مرد جز "یک نامرد" چیزی برایش نماند... حالا که آبها از آسیاب افتاد و تو دور شدی و گم کردی مرا و گمت کردم بی شک...می خواهم بنویسم آز آنچه که همیشه آرزویش را داشتم کمتر نبودی حداقل برای اولین نگاه!!! خوشبختی ات را آز خدای آسمان و زمین می خواهم ببین با آنکه می دانم همان دیروز برایت تمام شدم اما امروز برایت می نویسم بهترین ها را برای تویی که می دانم دیگر نمی بینمت آرزو دارم... آنچه را که باید داشتم تا پایبندت کنم نداشتم!!!
ســــــــــــــــــلام... هرچه قدر هم که دور...هنوز جا برای شمردن هست !! به بلندی دوست داشتنم دور شو...می دانی که دوست داشتنم انتها ندارد کامنت یه جوریم کرد...نمی دونم چه حسی داری...نمی دونم... اما عاقلانه عمل کردی...به نفع خودت و خودش!!
به به آبجی خانومی گل سیلامپ چی خبرا بابا ما که چیزی از آبجی خانومی خودمون پنهون نمیکنیم که البته هنوز نتونستم سرور مطمعا و پرسرعتی پیدا کنم و عکس ها رو بآپم ولی تا سه چهار روز دیگه درستشون میکنم عکسهای خودمو آبجیمه درست شدن بیا ببین حالشو ببر
سلام دوستای گلم ممنونم از همه تون-از این به بعد اولین کامنت از نویسنده وبلاگ-فاطیمای پائیزی
تویی که دیروز ساعتی تمام نگاهت را خرج دیدن من کردی...با آنکه نمی شناختی ام. نمی دانستی کیم؟ حتی اسمم چیست؟؟؟ آشکارا نگاهم می کردی اما دزدکی! طوری که من بفهمم اما کسی نفهمد...دوست داشتنی بودی و بی شک دوستان زیادی داری!!! وقتی مودبانه سرت را پایین انداختی و غرورت را برای لحظه ای از یاد بردی و خواهش کردی شماره ام را بدهم یا شماره ات را بگیرم همان لحظه تمام شدی و تمام شدم...
نه شماره ات را گرفتم و نه شماره ام را...و نه آدرس وبلاگم... و نه حتی ایمیلم را ندادم نمی دانی چرا اما می دانم چون ترسیدم نکند "نامرد" دیگری بسازم و بار دیگر ببازم! می دانم حساب تمام "مردهای" دنیا از هم جداست اما "فاطیما" همانی ست که از یک مرد جز "یک نامرد" چیزی برایش نماند... حالا که آبها از آسیاب افتاد و تو دور شدی و گم کردی مرا و گمت کردم بی شک...می خواهم بنویسم آز آنچه که همیشه آرزویش را داشتم کمتر نبودی حداقل برای اولین نگاه!!!
خوشبختی ات را آز خدای آسمان و زمین می خواهم ببین با آنکه می دانم همان دیروز برایت تمام شدم اما امروز برایت می نویسم بهترین ها را برای تویی که می دانم دیگر نمی بینمت آرزو دارم... آنچه را که باید داشتم تا پایبندت کنم نداشتم!!!
سلام ابجی نازم
خبری ازت نیست گفتم بیام یه ابراز ادبی کنم
چه خبرها؟ خوش میگذره؟
ســــــــــــــــــلام...
هرچه قدر هم که دور...هنوز جا برای شمردن هست !!
به بلندی دوست داشتنم دور شو...می دانی که دوست داشتنم انتها ندارد
کامنت یه جوریم کرد...نمی دونم چه حسی داری...نمی دونم...
اما عاقلانه عمل کردی...به نفع خودت و خودش!!
اگر او دور نمیشود تو خود را به راهی دور بیفکن تا نبینی او را
.... بگذار در حال دور شدن از تو تا میلیونها بشمرد
وبلاگ قشنگی دارید. بهتون تبریک میگم.
به به آبجی خانومی گل سیلامپ
چی خبرا
بابا ما که چیزی از آبجی خانومی خودمون پنهون نمیکنیم که البته هنوز نتونستم سرور مطمعا و پرسرعتی پیدا کنم و عکس ها رو بآپم ولی تا سه چهار روز دیگه درستشون میکنم عکسهای خودمو آبجیمه درست شدن بیا ببین حالشو ببر
راستی داشتی یه چیزایی میگفتیا چی میگفتی
سلام.
خوبی ابجی نازم؟
منو درس نه بابا درس چیه از ما گذشت دوران درس خواندن
این بلاگ اسکای اذیت میکنه وگرنه من توی اون یکی وب فعالم
شما مشغول درس هستید؟
سلام فاطیما جون
این مطلبت عالییییییی بود عزیز
به منم سر بزن گلم اپیدم