صد سال تنهایی

انگار کسی سیگارش را میان سرنوشت ما خاموش کرده است...

صد سال تنهایی

انگار کسی سیگارش را میان سرنوشت ما خاموش کرده است...

خداحافظی ساده نبود...

تکان دستها

همیشه از برای خداحافظی نیست...

گاهی

ویران شدن دل

دست ها را تکان می دهد...!

نظرات 8 + ارسال نظر
فاطیمای پائیزی یکشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:08

هر روزم روز خداحافظی ست
آغاز هر روزم
روزی شد که به ناچار تو را به خدا سپردم
و
خودم را به دست علامت های سوال بیرحمی که
رحم نمی کنند بر من!!!

ماندگار یکشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:33 http://sugarywaiting.blogfa.com

شاید پرنده بود که نالید
یا باد ، در میان درختان
یا من ، که در برابر بن بست قلب خود
چون موجی از تأسف و شرم ودرد
بالا میآمدم
و از میان پنجره میدیدم
که آن دو دست ، آن سرزنش تلخ
و همچنان دراز بسوی دو دست من
در روشنائی سپیده دمی کاذب
تحلیل میروند
و یک صدا که در افق سرد
فریاد زد :
" خداحافظ. "
فروغ

باران یکشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 14:04 http://the-rain.blogsky.com

زندگی با این علامت سوال ها از مرگ بخاطر جدایی هم بدتره...
دلت آباد فاطیمای من!!

پیمان یکشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 15:44 http://paymandorosti.blogsky.com/

ویران شدن دل٬ به شدت باعث تکون ( لرزش ) دستها میشه !

سلام. ممنون که اومدی. آپم.

رضا یکشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 22:56 http://sayesepid.blogsky.com/

و گاهی به سامان رسیدن دل.
.
.
.
اصولا به دستها نباید زیاد اعتماد کرد.

فرخ یکشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 23:55

خانه ی دلت هماره آباد و معمور باد

سیگاری دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:16 http://30gari.blogsky.com

این دست ها رو باید قطع کرد!

سونیان دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 19:53 http://soniyan-ashegh.persianblog.ir/

سلام عزیزم چه شعر قشنگی
وقتی اسم از خداحافظی میاد بخصوص برای اوناییکه که دوسشون داری یکم دل ادما می لرزه
اپمممممممممممم عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد