صد سال تنهایی

انگار کسی سیگارش را میان سرنوشت ما خاموش کرده است...

صد سال تنهایی

انگار کسی سیگارش را میان سرنوشت ما خاموش کرده است...

کوچکی مان فهم بزرگی اش را سد می شود گاهی...ایام غمش تسلیت

این روزها

روزگار تیره ام را می پوشم

و رویاهای شیرینم را

نذری می کنم

و

در کوچه و خیابان پخش می کنم

آری

من حقیر هم

عزادار حسینم...

نظرات 4 + ارسال نظر
حامد دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 23:46 http://www.haamed.blogsky.com

ممنونم که به فکر منی خانمی. من به سرما حساسم چون سینوزیت خفیف دارم وگرنه بدون چتر باید میرفتم زیر بارون

ستوده سه‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:30 http://saba055.blogsky.com

انشالله که امام حسین عزاداری همه ما را قبول کنه .
خوش به حالت که دلت اینقدر پاکه .
من که امسال وقت نکردم حتی یک زیارت عاشورا هم بخونم .
برامون دعا کن

باران چهارشنبه 24 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 13:19 http://the-rain.blogsky.com

زیبا گفتی اما عزادار "حسین" باش...
:
:
دلم تنگت-ه اگه خسته نشدی و در جوابش... سکوت نمی کنی !!

فرخ پنج‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 00:23 http://chakhan.blogsky.com

درود به قلب پاکت که در چشمه ی شعر و احساس هر روز زلالتر میشود!! فاطیمای عزیز نیتت را در این نوشته ها دوست دارم ... آنقدر که نمیتوانم در قالب جمله ای آن را تفسیر کنم و توضیح بدهم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد