خدایا
محض رضای خودت
حالا که نوشته های مرا نمی خوانی...
تو بنویس
تا من بخوانم...!!!
******************
حوالی کوچه پس کوچه های پائیز
چه خیالی ست
اگر بهار وجودم
به خزانی زرد مبدل شده؟
حالا که کسی معنی "عشق" را نمی فهمد
چه خیالی ست اگر تنهایم
و تنهایی هیچ زمان تنهایم نمی گذارد..
حالا که
به آخر خط آشنایی رسیدم
چه خیالیست اگر با خنده غریبم؟
حالا که
همه به اندازه ی بزرگی دلشان غصه دارند
چه خیالیست
اگر
سهم غصه های من
از سهم دلم فراتر می رود...؟؟؟
*****************
ای مسافر پائیزی
کمی صبر کن
قبل از آنکه از رفتن حرفی بزنی
چشمانم را زل بزن
اگر نشانی از "درد" ندیدی
تو هم برو...
******************
سلام ابجی
بلاخره درستش کردی چند بار بهتون سر زدم اما وبتون ناقص باز میشد خوشحالم الان درست شد.
به ما که سر نمیزنی اما اگه هم نخواهیم هم نمیشه شعرات ما رو میکشه توی وبت شعر رو بخونم نظرم رو میگم
فقط میتونم بگم عالی بود
اون قسمت(( ای مسافر پائیزی)) واقعأ برای کارت پستال زیبا میشه
دوست عزیزم وبت قشنگ شده فقط یک کمی تاریک شده وباید با خودم چراغ بیارم .
به هر منزل نو مبارک .
شعر قشنگی بود .
من مسافر پاییزم صبر میکنم کجا می خوای بری .
شاد باشی عزیزم
درد را...
مشتاقانه در انتظار روزیم که از شادیهایت بنویسی!!!
گابریل گارسیا مارکز
هیچکس لیاقت اشکهای تو را ندارد
و کسی که چنین ارزشی دارد
هیچگاه با عث اشک ریختن تو نمی شود
××××××××××××××××××××××××
نوشتتت قشنگ بود
××××××××××××××××××××××××
و عشق در نهان خانه ی دل به ترنم امید تو را فرا می خواند
و گاهی غم نماد عشق می شود
عشق شوق و شور است برای رسیدن
و غم در راه به معنای ناتوانیست