صد سال تنهایی

انگار کسی سیگارش را میان سرنوشت ما خاموش کرده است...

صد سال تنهایی

انگار کسی سیگارش را میان سرنوشت ما خاموش کرده است...

پاییز من...تولدت مبارک.

تنهایی ام را 

به میل کشیده ام 

و دارم برای تمام فصل های سرد زندگی ام 

آغوش گرم می بافم... 

نظرات 6 + ارسال نظر
فاطیما شنبه 5 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 09:04

آرامشی که امروز دارم
مدیون انتظاری است که دیگر از کسی ندارم...

Haamed شنبه 5 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 10:04 http://www.diman.blog.ir

واسه منم یکی ببافید.
خیلی بهش نیاز دارم.

حامد جان انقدر دعای خوب برایت می بافم تا دلگرم شوی

بهراد شنبه 12 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 13:11 http://rahazad.blogsky.com/

از رهگذری جمله ای شنیدم که روزگارم را چنان دگرگون کرد که حتی زمین اندیشه هایم را شخم زدم ... می گفت: تا بی پناه مطلق نشوی، پناه عالمیان نخواهی شد ... تا به ایمان تنها بودن کامل نرسی نمیتوانی جان پناه خود باشی ... زیبا به واژگانت رنگ نماد میدهی دختر پاییزی :)

بهراد عزیزم ممنون
کاش بدانی چقدر رد پایت بر روی وبلاگم را دوست دارم...

دیوانه چهارشنبه 28 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 21:51 http://delirium.blogsky.com/

بند گیسو وا کن ...

نارون سه‌شنبه 4 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 02:01 http://adi-nadi.blogsky.com

خیلی خوشحال شدم بعد از تیریبا دو سال اومدم دیدم هنوز مینویسی ، همیشه بنویس ، دوست دارم جمله هات و
ادرس عوض کددی هیچ وقت من و یادت نره

Kian جمعه 7 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 15:43

چه سالهای که من دچار سرد شعرهات بودم توی این بلاگ
چه خاطرات تلخی...

سلام
ببخشید دوست من لطفا آدرس وبلاگتان را برایم بنویسید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد