انگار کسی سیگارش را میان سرنوشت ما خاموش کرده است...
درباره من
سلام دوستان گل من...
فاطیما هستم. متولد بیست آذر شصت وسه...پائیزی و گاهی پائیزی ترین. دنیای خیالی قشنگی دارم اونقدر قشنگ که تو خوابم نمی بینم!!! و بیداری بی شک بدترین درده وقتی هر لحظه اش باورت می شه که باید از سهم خودت بگذری! این منم و این خوابم و این بیداریم و شاید همینه تموم زندگیم...
ادامه...
می بارم
امشب هم
بی خیال آنکه
عادت کرده ای
با چتر
قدمی سرد
بر چشم خواب هایم بگذاری و بگذری...
درود بر فاطیمای عزیز و دوست داشتنی ...
اون برای آغوش مشق شبت خیلی کوچیکه !
یاری که سوژه ی نوشته هایت باشد ، کوتاهی کرده که به شمایل مترسکی درآمده؟؟؟ کاش تصورم نادرست باشد ...
درود.خوبی؟دیرزمانی هست که نیستی.نگرانت بوودم.خوشحالم که هستی و با نوشته ای زیبا بروز کردی.
خوشحالم
سلام دوست قدیمی؛
خوبی؟ سال نو مبارک. امیدوارم سال موفقیت آمیزی در پیش رو داشته باشی.
شعر جالبی بود، مخصوصا "آغوش مشق شبم اندازه ات نیست که نیست"
همیشه شاد باشی
منتظرتم
سلام
چه خبرها ابجیه نازم خوش میگذره
مثل همیشه زیبا بود
ابجی جدیدأ شعرات خیلی کوتا شده چرا؟
سلام
میدونی چیه من از اسم مترسک خیلی خوشم میاد
تو نوشته هات بیشتر استفاده کن
منم اپممممم فاطی جون خیلی وقته ندیدمت
:( ...