صد سال تنهایی

انگار کسی سیگارش را میان سرنوشت ما خاموش کرده است...

صد سال تنهایی

انگار کسی سیگارش را میان سرنوشت ما خاموش کرده است...

میهمان خانه نمی شود هرگز!

هر چند دلم خالیست

اما

به باد فراموشی سپرده

رسم مهمان نوازی اجدادی اش را...

مترسک...

فکرش را بکن

شدی مترسک شعرهایم انگار...

هر شب نمی نویسمت

که آغوش مشق شبم

اندازه ات نیست که نیست!!!