انگار کسی سیگارش را میان سرنوشت ما خاموش کرده است...
درباره من
سلام دوستان گل من...
فاطیما هستم. متولد بیست آذر شصت وسه...پائیزی و گاهی پائیزی ترین. دنیای خیالی قشنگی دارم اونقدر قشنگ که تو خوابم نمی بینم!!! و بیداری بی شک بدترین درده وقتی هر لحظه اش باورت می شه که باید از سهم خودت بگذری! این منم و این خوابم و این بیداریم و شاید همینه تموم زندگیم...
ادامه...
از رهگذری جمله ای شنیدم که روزگارم را چنان دگرگون کرد که حتی زمین اندیشه هایم را شخم زدم ... می گفت: تا بی پناه مطلق نشوی، پناه عالمیان نخواهی شد ... تا به ایمان تنها بودن کامل نرسی نمیتوانی جان پناه خود باشی ... زیبا به واژگانت رنگ نماد میدهی دختر پاییزی :)
بهراد عزیزم ممنون کاش بدانی چقدر رد پایت بر روی وبلاگم را دوست دارم...
آرامشی که امروز دارم
مدیون انتظاری است که دیگر از کسی ندارم...
واسه منم یکی ببافید.
خیلی بهش نیاز دارم.
حامد جان انقدر دعای خوب برایت می بافم تا دلگرم شوی
از رهگذری جمله ای شنیدم که روزگارم را چنان دگرگون کرد که حتی زمین اندیشه هایم را شخم زدم ... می گفت: تا بی پناه مطلق نشوی، پناه عالمیان نخواهی شد ... تا به ایمان تنها بودن کامل نرسی نمیتوانی جان پناه خود باشی ... زیبا به واژگانت رنگ نماد میدهی دختر پاییزی :)
بهراد عزیزم ممنون
کاش بدانی چقدر رد پایت بر روی وبلاگم را دوست دارم...
بند گیسو وا کن ...
خیلی خوشحال شدم بعد از تیریبا دو سال اومدم دیدم هنوز مینویسی ، همیشه بنویس ، دوست دارم جمله هات و
ادرس عوض کددی هیچ وقت من و یادت نره
چه سالهای که من دچار سرد شعرهات بودم توی این بلاگ
چه خاطرات تلخی...
سلام
ببخشید دوست من لطفا آدرس وبلاگتان را برایم بنویسید