انگار کسی سیگارش را میان سرنوشت ما خاموش کرده است...
درباره من
سلام دوستان گل من...
فاطیما هستم. متولد بیست آذر شصت وسه...پائیزی و گاهی پائیزی ترین. دنیای خیالی قشنگی دارم اونقدر قشنگ که تو خوابم نمی بینم!!! و بیداری بی شک بدترین درده وقتی هر لحظه اش باورت می شه که باید از سهم خودت بگذری! این منم و این خوابم و این بیداریم و شاید همینه تموم زندگیم...
ادامه...
نه تو هیچ وقت نمی توانی بفهمی که من چه می فهمم!!! نمی توانی درک کنی که در کوچکی چقدر بزرگ بودی!!! چقدر حقیر بودی!!! نه تو هیچ وقت نمی توانی دل بکنی از آنچه که من دل کندم!!! نه تو هیچ وقت نمی توانی برای لحظه ای حتی خودت را به جای من بگذاری و این را که می گویند "زندگی" ادامه دهی... تو خودت باش و جدا از من... من خودم می مانم جدای از همه...
کاش میشد خاطراتی رو که دوست نداریم از ذهنمون پاک میکردیم اما برای پاک کردن حافظه همه رو باید با هم پاک کرد ولی وقتی میبنی یه خاطره خوش داری حاضر نمیشی از ذهنت پاکش کنی به هیچ قیمتی حتی اگه تمام خاطرات زندگی عذابت بده حاضری عذاب بکشی اما اون خاطره رو داشته باشی
نه تو هیچ وقت نمی توانی بفهمی که من چه می فهمم!!!
نمی توانی درک کنی که در کوچکی چقدر بزرگ بودی!!!
چقدر حقیر بودی!!!
نه تو هیچ وقت نمی توانی دل بکنی از آنچه که من دل کندم!!!
نه تو هیچ وقت نمی توانی برای لحظه ای حتی خودت را به جای من بگذاری و این را که می گویند "زندگی" ادامه دهی...
تو خودت باش و جدا از من...
من خودم می مانم جدای از همه...
عاشق این کامنتام که برا خودت میذاری....
زیبا و پر غمــــ...
شاد زی فاطیمای عزیزم!!
انگار حرفهای دل ما پیش دلت جا مانده
کاش میشد خاطراتی رو که دوست نداریم از ذهنمون پاک میکردیم اما برای پاک کردن حافظه همه رو باید با هم پاک کرد ولی وقتی میبنی یه خاطره خوش داری حاضر نمیشی از ذهنت پاکش کنی به هیچ قیمتی حتی اگه تمام خاطرات زندگی عذابت بده حاضری عذاب بکشی اما اون خاطره رو داشته باشی
او که خنده هایت را از تو گرفت
لبانش در حسرت لبخند باد