انگار کسی سیگارش را میان سرنوشت ما خاموش کرده است...
درباره من
سلام دوستان گل من...
فاطیما هستم. متولد بیست آذر شصت وسه...پائیزی و گاهی پائیزی ترین. دنیای خیالی قشنگی دارم اونقدر قشنگ که تو خوابم نمی بینم!!! و بیداری بی شک بدترین درده وقتی هر لحظه اش باورت می شه که باید از سهم خودت بگذری! این منم و این خوابم و این بیداریم و شاید همینه تموم زندگیم...
ادامه...
گناه از تو نیست سراپا تقصیرم و بی گناه!!! باور کن باورت دارم بیشتر از آنکه باور داشته باشی خودت را... گناه از تو نیست اگر می گذری از کنارم بهانه ای نیست برای لحظه ای درنگ چه برسد به یک عمر ماندن... گناه از من نیست اگر گاهی دلم تنگ حضور کسی شبیه تو می شود بی نهایت تنهایم و بی نهایت تنها... تا هزار شمردم و فکر کردم گمت کردم اما دیدی چه قدر گذشت و از یادم نرفتی ناگهان در اوج ناباوری ام دوباره پیدایت شد گویی گم نشده بودی! اما... بگذریم چه راحت می شود گذشت!!!
مرا ببخش که بی اجازه در داشته های خودم ثبتت کردم!! باور کن دست خودم نبود، عادت دارم تمام چیزهایی که برایم بودنشان ارزشمندتر از نبودشان است مال خود بدانم! خود خواهی من را ببخش که در پس اندیشه هایم به چشمانت تهمت زدم که مال من هستند، یا دلم تقاضا نامه رسمی داد که میخواهدت !! بیا من را قصاص کن، حاضرم، همانگونه که دوستت داشتم یا حتی بیشتر دوستم بدار، هرطور که میخواهی!! قصاصم کن و هر شب مرا بخوان، چهره ام را هم در پس پلکهایت نقاشی کن تا همچو من هربار که چشم بر هم میگذاری من را ببینی!! این گونه بی حساب میشویم ! :)
هیچ وقت خودم را صد درصدخرج تونکردم،چراکه میدانستم تاصدبلدنیستی بشماری.
سلام فاطمه خانم این روزهای بهاری وزیباراتبریک می گویم وامیدکه زندگی ات بی بازی نه چون خرگوش پرازبازی ، باشد.ودرضمن آزاد و رها.... ------------------------------- فرقی نمی کند اگراین دفتر از آن طرف ورق می خورد؟ تو،می توانستی پسرمن بوده باشی، پدر.
گناه از تو نیست سراپا تقصیرم و بی گناه!!! باور کن باورت دارم بیشتر از آنکه باور داشته باشی خودت را... گناه از تو نیست اگر می گذری از کنارم بهانه ای نیست برای لحظه ای درنگ چه برسد به یک عمر ماندن... گناه از من نیست اگر گاهی دلم تنگ حضور کسی شبیه تو می شود بی نهایت تنهایم و بی نهایت تنها...
تا هزار شمردم و فکر کردم گمت کردم اما دیدی چه قدر گذشت و از یادم نرفتی ناگهان در اوج ناباوری ام دوباره پیدایت شد گویی گم نشده بودی! اما... بگذریم چه راحت می شود گذشت!!!
مرا ببخش که بی اجازه در داشته های خودم ثبتت کردم!! باور کن دست خودم نبود، عادت دارم تمام چیزهایی که برایم بودنشان ارزشمندتر از نبودشان است مال خود بدانم! خود خواهی من را ببخش که در پس اندیشه هایم به چشمانت تهمت زدم که مال من هستند، یا دلم تقاضا نامه رسمی داد که میخواهدت !!
بیا من را قصاص کن، حاضرم، همانگونه که دوستت داشتم یا حتی بیشتر دوستم بدار، هرطور که میخواهی!! قصاصم کن و هر شب مرا بخوان، چهره ام را هم در پس پلکهایت نقاشی کن تا همچو من هربار که چشم بر هم میگذاری من را ببینی!! این گونه بی حساب میشویم ! :)
یکی مثل من حتی اون نداشته ها رو نداره.
به نامش...
سلام.......
...نوشته هایتان عجیب دلم را تنگ کرد...
زیبا مینویسید...
...در گوش دلم نجوا کردم
"بهار شده"
برگ های پاییزی اش ریخت....
..
.
سلام گلم
سال نو مبارک
امیدوارم سال پرباری در پیش رو داشته باشی
شعراتونم که مثل همیشه عالی بود
سلام لابلای تمام نداشته هایت؟؟ زیبا و عمیق است این تعبیر
هیچ وقت خودم را صد درصدخرج تونکردم،چراکه میدانستم تاصدبلدنیستی بشماری.
سلام فاطمه خانم
این روزهای بهاری وزیباراتبریک می گویم وامیدکه زندگی ات بی بازی نه چون خرگوش پرازبازی ، باشد.ودرضمن آزاد و رها....
-------------------------------
فرقی نمی کند
اگراین دفتر
از آن طرف
ورق می خورد؟
تو،می توانستی پسرمن بوده باشی،
پدر.
سلام.
دارمت برای اینکه پیدایت کرده ام.
با اجازه لینکتان کرده ام
دست بر شانه هایم میزنی تا "تنهایی" م را بتکانی ، به چه می اندیشی ؟به تکاندن برف از روی شانه ی آدم برفی
سلام بر فاطیمای مهربان .

سال نوی شما مبارک انشالله که سال خوبی داشته باشی .
امیدوارم که امسال شاد وخرم ببینمت گلم
حتی اگر نباشی می آفرینمت
چونانکه التهاب بیابان سراب را
سلام ...
نیستی گلم کجایی؟
یه وقتایی ما آدما فقط غصه نبودن کسی رو میخوریم و بعضی و قتا فقط غصه ی بودن خودمون رو
به قول مهدی موسوی عزیز :
دارم تلو... دارم تلو... از «نیستی» مستم
حالا «دکارت» مسخره ثابت کند هستم
سلام فاطی جونم
واقعا این یکی شعرت حرف نداره
چرا شعراتو حجمشو زیاد نمیکنی بفرستی مجله شاید چاپش کردن
اپمممم عزیزم
بعضی آدما انگار میان تو زندگیمون که واسه همیشه بمونن، به هر عنوانی... عشق، دوست، خاطره، فکر، دلتنگی...
قشنگ بود مث همیشه...
دریغ از همین نداشته ها
از این دست پنهان کاری و یا به عبارتی گوشه ای امن از او نگه داشتن را دوست می دارم...