صد سال تنهایی

انگار کسی سیگارش را میان سرنوشت ما خاموش کرده است...

صد سال تنهایی

انگار کسی سیگارش را میان سرنوشت ما خاموش کرده است...

شراب هفت ساله

دارم 

نبودنت را 

به انگورهای درخت خانه ام می بندم 

شاید 

هفت سال دیگر 

برای لحظه ای بی حس شوی در من...!

نظرات 4 + ارسال نظر
Haamed شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:46 http://www.tirozh.blog.ir

درود فاطیما خانم. امیدوارم حالتون خوب باشه.
من برای همیشه از بلاگ اسکای به بلگ دات آی آر رفتم.
بهتون گفتم هر جا برم بهتون سر میزنم.
نوشته ی بسیار قشنگی بود.
دستتون درد نکنه.

پسرچوبی یکشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:20 http://adambarffi.blogsky.com

شاید هفت سال دیگر...

و چشمان‌ات با من گفتند

که فردا
روزِ دیگری‌ست‌...

سلام

Haamed چهارشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 21:36 http://www.tirozh.blog.ir

درود فاطیما خانم.
ممنونم که نگران من هستید.
حالم خوبه جای نگرانی نیست.
همه چیز عادی هست.

بهراد پنج‌شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 15:57 http://rahazad.blogsky.com/

سلام بانوی احساسات ناب ... واژگانت پر میدهد دلم را به ژرفای بی خویشی ... عاشقانه هایت خون تاک را هم به جوش میآورد ... دلتنگ دمی برای در خویش بودنم تا سرریز کنم بار به دل خفته ام را ... افسوس دنیا آدم را پیچ میدهد و میدواند ! ... دلت گرم و نفست مست، زیبا اندیش ... روان را جلا میدهد ناز رنگین واژگانت ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد