صد سال تنهایی

انگار کسی سیگارش را میان سرنوشت ما خاموش کرده است...

صد سال تنهایی

انگار کسی سیگارش را میان سرنوشت ما خاموش کرده است...

بت...

ساده دلی بودم

که

می پرستیدمت

در

 زمان جاهلیت!!!

 

نظرات 11 + ارسال نظر
احسان یکشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:29 http://geofun1.blogsky.com

سلام فاطیما وبلاگ واقعا خوبی داری ، از مطالبش استفاده کردم.
میخواستم روشی بهت معرفی کنم که در کنار وبلاگنویسی درآمد هم داشته باشی. اونم خیلی!
5 دقیقه بیشتر وقتتو نمیگیره.
من خودم از این روش استفاده میکنم و با یه ذره فعالیت بیشتر کلی پول هم به جیب زدم.
خیلی ساده س ولی واقعا درآمدزا
امتحانش ضرر نداره
یک وبلاگم ساختم که میتونی برای جزئیات بیشتر بهش سر بزنی.
اینم آدرسشه :
http://geofun1.blogsky.com
اگه اومدی نظرم بده تا لینکت کنم و اگه منم با عنوان (کسب درآمد با وبلاگ) لینک کنی ممنون میشم
خوشحال شدم
بای

فاطیما پائیزی یکشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:34

آه از این قلب که جز درد در آن چیزی نیست...

حامد یکشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:52 http://www.haamed.blogsky.com

درود خوبید فاطیما خانم؟
ممنونم از ایمیل پر از احساستون. دلگرمی زیادی به من داد و از شما خیلی خیلی تشکر میکنم.
من توی وبم مینویسم هرچند دیر به دیر ولی هستم.
موفق باشید.

mahdi یکشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:10 http://www.yareman.blogsky.com

سلام
ممنون از نظر زیبا و دلنشینتون نسبت به حجاب در وبلاگ من.
در مورد مطلبی که نوشتید دوست دارم یه مصداق قرآنی بیارم:
خدا در قرآن میفرماید:
" آیا ندیدی کسی را که نفسش را خدایش قرار داد "
آره، بعضی ها هواپرستند، بت فقط چوب و سنگ نیست،
هوا پرست، دنیا پرست و ... ، تا وقتی که آدمی این چیز ها رو بپرسته در جهالت واقعی به سر میبره.
امیدوارم بتونیم همه جوره بت شکن باشیم و با خلاص فقط خدا پرست باشیم.
بازم از اینکه به وبلاگم اومدین و نظر دادین ممنون

حسین... یکشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:24 http://funeral.blogsky.com

باران یکشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 15:49 http://the-rain.blogsky.com

این پست من رو می ترسونه ... خیلی !

نازنین امیر یکشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 19:37

حسی دوباره .!!!

چشمانت را که دیدم ...

مظلومی دستانت را باور کردم .!

که بر خلاف قلبت پاک و بی ریا بودند ...

و امروز...

که قلبت را می نگرم ...

مظلومی دستان خود را

در برابر چشمان ناپاکت می بینم ...

آه

چه ساده باورت کردم ...

خدایا ...

به گرفته ات شکر

از امروز دستانم را به تو می سپارم ...

پس تحملم کن ...


.......................................................................

اینو برا تو گفتم اگه بعضی جاهاش بد بود اصلاحش کن ... قربانت

عزیزمی
ممنونتم دوست گلم... از اینکه به من لطف داری بی نهایت سپاسگذارتم...
الهی غم و غصه راه خونه ات رو گم کنه...آمین

فرخ دوشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 16:58 http://chakhan-2.blogsky.com

اعترافی بود بس زیبا و صادقانه
یعنی خیلی عالی بود ... ساده دلی و پرستش و جاهلیت!!
ترکیبی شگفت انگیز . . . به به

f.tanha جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:53 http://www.elaheye-man.mihanblog.com

سلام عزیزم
چه آپ غمگینی

مارال.بحرین
آپم

یکتا یکشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:30 http://yekta-narvan.blogsky.com

من هنوز تو عصر جاهلیتم

ظریفه سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 00:46 http://corocodile.blogsky.com

از نوشته هات مثل همیشه لذت میبرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد