صد سال تنهایی

انگار کسی سیگارش را میان سرنوشت ما خاموش کرده است...

صد سال تنهایی

انگار کسی سیگارش را میان سرنوشت ما خاموش کرده است...

دست های بی پروانه...

 پروانه ای بودی

که پر کشیدی

شبی سیاه

از میان دستهایم...

دستهای بی پروانه ام

درد می کند

پدر...

نظرات 3 + ارسال نظر
فاطیما پائیزی پنج‌شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 16:16

کسی اینجا حواسش نیست
که دارم بی تو می میرم...

ستوده پنج‌شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 17:30

سلام خانمی خوبی گلم .
خدا نکنه که بمیری هر دردی بعد از گذشت زمان تسلی پیدا میکند حتی مرگ عزیزان .

باران پنج‌شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 23:06 http://the-rain.blogsky.com

هرچند هیچ درک نمی کنم اما حواسم هست...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد