باد می وزد
یاد فروغ می افتم
یاد آن زمان که ویران شد!!!
یاد فروغ هایی که
هر روز
بادی مخالف
از جانب موافق
می وزد و
ویرانشان می کند و می رود...
یاد خودم
که ویران شده ی بادهای موافقم!
ایستاده ام
جایی نمی روم
اما
باد می رود و
موهای مرا هم با خودش می برد
آشفته ام
آنقدر که اندازه اش را نمی دانم...
کمی منطقی باش
آسمانی با اینهمه ابرهای سیاه و بغض آلود
باریدنش حتمی ست
حتی اگر
هیچکس لیاقت اشکهایش را نداشته باشد!
از من بگذر
دستمالت را در جیبت بگذار و برو
و دستهایت را...
تو
با تمام بزرگی ات
قدت به "عشق" نمی رسد...
خیلی شعراتو دوست دارم
احساس می کنم بهت نزدیکم گلم
مواظب خودت باش
روح و فکر مرا هم با خودش می برد!
سلام عزیزم
ممنون که لینکم کردی منم شما رو با نام (صد سال تنهایی) لینک کردم.
موفق باشی گلم
باد آشفتگی می آورد و با این همه در پریشانی گیسویت هنرنمایی میکند و تابلویی زیبا میسازد!! اگر باد نبود ُ بیابانها و دشتها و کویرها و علفزاران نمیتوانستند ادامه دهند
فاطیمای خوبم خود را به باد بسپر و هراس مدار !!
بگذار گرده افشانی کند در باد .. این خیال نازک!
سلامممم خانومی اپممممممممممممممممم
سلام دوست عزیزمِ
خیلی وقت بود از شما خبری نداشتم. متنتان را که خواندم یاد جمله ای افتادم:
باد همواره می وزد
می توانی در مقابل آن هم دیوار بسازی
هم آسیاب بادی
تصمیم با توست
خیلی زیبا و با احساس بود. احساس یک زن
شاد باشی
داری تباه میکنی...این خونه ی آباد و
داری به بند میکشی هر لحظه یه آزاد و....
منم ویران شده ی باد های موافقم!
شاید هم مخالف
سلام اجى فاطیما
منم لینکتون کردم ؛ و منتظر حضور گرمتون تو وبلاگم هستم ، مرسى ؛
در این ساعات اغازین بامداد با این جو وبلاگت حسی عجیب یافتم
وبلاگت قشنگه
قشنگ تر از قشنگ
با اجازت لینکت میکنم
حتما سری بهم بزن
خواستی لینکم کن
موفق باشی دوست من