انگار کسی سیگارش را میان سرنوشت ما خاموش کرده است...
درباره من
سلام دوستان گل من...
فاطیما هستم. متولد بیست آذر شصت وسه...پائیزی و گاهی پائیزی ترین. دنیای خیالی قشنگی دارم اونقدر قشنگ که تو خوابم نمی بینم!!! و بیداری بی شک بدترین درده وقتی هر لحظه اش باورت می شه که باید از سهم خودت بگذری! این منم و این خوابم و این بیداریم و شاید همینه تموم زندگیم...
ادامه...
آینده ی این خونه رو...با شمع روشن می کنم!
سلام
بیمعرفتم مگه نه
هرچی باشم خیلی خیلی دوست دارم
دوست دارم دوست دارم دوست دارم
چون خیلی با معرفتی
چون از یادم نمیبری
میدونی چقدر خوشحال شدم وقتی نظرت رو دیدم
راستی رمزو که میدونی بیا ببین عکس ها رو گذاشتم
رمزم اینه alishah
خیلی گلی آبجی فاطیما
چه واژه ی غریبی * دوست داشتن *
دوستت داشت انگار...
آخ این که این دوست داشتن قربانی چه ها می شود!!!
تار و پود منم
خیلی درد می کند.
خواهش میکنم عزیزم
وبلاکت و خیلی دوست دارم
نوشته هات زنده ان
ممنون بابت آرزوی خوبی که واسم کردی
چه میشود کرد با رسم بدعهدی یاران و ایام؟؟؟