صد سال تنهایی

انگار کسی سیگارش را میان سرنوشت ما خاموش کرده است...

صد سال تنهایی

انگار کسی سیگارش را میان سرنوشت ما خاموش کرده است...

سفر...

می خواستم بمانم

اما

کفش هایم

قبل از من

رفته بودند...!

نظرات 6 + ارسال نظر
حامد یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 23:48 http://www.haamed.blogsky.com

گاهی اوقات آدم نمیخواد بره ولی دلش راضی به موندن نیست. مث الان من. به خدا اگه یک میلیون. تنها یک میلیون داشتم ÷ر در میاوردم و از این زندان خودم رو رها میکردم ولی حیف که پر و بالم بسته.

ماندگار یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 23:50 http://sugarywaiting.blogfa.com

گاهی کفشامون صلاحمونو بهتر از خودمون می دونن

من دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:51 http://sokot9006.blogfa.com

من..

ستوده دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:20

کفش هات کجا رفتن کسی آنها را دزدیده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میخوای خودم یک کفش خوشکلی برات بخرم شماره پاهات چنده عزیزم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بخند دوست خوبم ببخشید من نمیتونم جدی باشم

مجتبی دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:10 http://loves20.blogfa.com

سلام ابجیه گلم خوبی ؟

عیبی نداره خودم برات یه کفش میخرم که بدون اجازه ی شما هیچ جایی نره خوبه؟

حسین... دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 20:26

نمیدونم... ولی آرزو می کنم که کفشات جای خوبی رفته باشن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد